• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات صدرالمتألهين

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - «حكمت متعاليه» در انديشة صدرالمتألهين
        محمدصادق   ‌علي‌پور
        شايد در طول تاريخ كمتر مكتب فلسفي‌يي مانند حكمت متعاليه، كانون قضاوتهاي مختلف و گاه متقابل بوده باشد. گستره و نفوذ حكمت متعاليه، در كنار قوت و شمولش، باعث شده انديشمنداني با گرايشهاي فلسفي، عرفاني، كلامي و حتي قرآني، به آن رو كنند و از پنجرة ديد خود، آن را توصيف كرده، چکیده کامل
        شايد در طول تاريخ كمتر مكتب فلسفي‌يي مانند حكمت متعاليه، كانون قضاوتهاي مختلف و گاه متقابل بوده باشد. گستره و نفوذ حكمت متعاليه، در كنار قوت و شمولش، باعث شده انديشمنداني با گرايشهاي فلسفي، عرفاني، كلامي و حتي قرآني، به آن رو كنند و از پنجرة ديد خود، آن را توصيف كرده، خواسته يا ناخواسته، بنفع خود مصادره و تفسير كنند. همين اختلافها موجب شده حقيقت و ماهيت آن دچار ابهام شود. معنا و حقيقت خود «حكمت» نزد صدرالمتألهين كه متصف به صفت «متعالي» شده است، يكي از اين موارد ابهام است. تلاش در راستاي رفع اين ابهام، ما را بر آن داشت كه با مراجعه به سخنان و كلمات خودِ صدرالمتألهين، حكمتش را توصيف كنيم. در اين راستا، پس از تعيين ماهيت حكمت و فلسفه، و بررسي تطبيقي تعريف حكمت مشهور با حكمت متعاليه و يافتن نقاط افتراق و اشتراك، مشخص شد اين حكمت نوع خاصي از حكمت است كه با منشئي نبوي و ديني، موهبتي است الهي كه تنها نصيب بندگان خاص او ميشود؛ حكمتي كه عرفان و برهان را در ساية قرآن به ساحل امن هماهنگي و تعاضد ميرساند. نيل به اين مقصود، با اين دو ميسر شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - جايگاه قوة خيال در صدور افعال و نتايج تربيتي آن (با تأكيد بر مباني نفس‌شناسي صدرالمتألهين)
        نرگس  موحدي مرضیه اخلاقی زهره اسماعیلی عليرضا  پارسا
        مراحل صدور فعل نزد فيلسوفان مسلمان به دو مرحلة «مبادي ادراكي» و «مبادي تحريكي» تقسيم ميشود. تحليلهاي ناظر به جايگاه قوة خيال در مبادي ادراكي فعل، از سنخ مباحث شناخت‌شناسيند كه تأثير قواي ادراكي و بويژه قوة خيال را در مبادي علمي صدور فعل بررسي ميكنند. مسئلة اصلي در اين پ چکیده کامل
        مراحل صدور فعل نزد فيلسوفان مسلمان به دو مرحلة «مبادي ادراكي» و «مبادي تحريكي» تقسيم ميشود. تحليلهاي ناظر به جايگاه قوة خيال در مبادي ادراكي فعل، از سنخ مباحث شناخت‌شناسيند كه تأثير قواي ادراكي و بويژه قوة خيال را در مبادي علمي صدور فعل بررسي ميكنند. مسئلة اصلي در اين پژوهش، تبيين چگونگي تأثيرگذاري قوة خيال در مراحل صدور فعل است. رهيافتهاي بدست آمده، مطابق ديدگاه صدرالمتألهين، نشان ميدهد كه اولاً، قوة خيال در مبادي ادراكي، تصويرسازي و تصديق فعل، جايگاه مهمي دارد و ثانياً، منابع مؤثر در تصويرسازيهاي قوة خيال عبارتند از مدركات حواس پنجگانه، تمثلات وجودي انسان و حتي فراتر از آن، ذات انسان، بطوري كه با تغيير و كنترل و همچنين تعالي اين منابع، ميتوان نتايج مثبت تربيتي را در رفتار انسان بدست آورد. ثالثاً، با توجه به تحليل مراحل فعل، «نيت» را ميتوان مطابق با مرحلة تصور و تصديق در فرآيند صدور فعل دانست كه با توجه به فراديدگاه ملاصدرا، مبني بر صدوري بودن ادراك در مرتبة خيال، بطور مستقيم بر نفس اثر ميگذارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسي تحليلي ديدگاه نهايي صدرالمتألهين در موضوع علم الهي به ماديات
        سيداحمد  ‌غفاري قره‌باغ‌
        ملاصدرا در آثار مختلفش، نسبت به پذيرش صورتهاي مادي بمثابه مرتبه‌يي از مراتب علم الهي، مواجهه و مواضع متفاوتي داشته است؛ گاه تصريح به پذيرش كرده، گاه اصلاً موضعگيري نميكند و گاه آن را انكار ميكند. نوشتار حاضر درصدد است راه‌حلي براي شناخت ديدگاه نهايي ملاصدرا از ميان موضع چکیده کامل
        ملاصدرا در آثار مختلفش، نسبت به پذيرش صورتهاي مادي بمثابه مرتبه‌يي از مراتب علم الهي، مواجهه و مواضع متفاوتي داشته است؛ گاه تصريح به پذيرش كرده، گاه اصلاً موضعگيري نميكند و گاه آن را انكار ميكند. نوشتار حاضر درصدد است راه‌حلي براي شناخت ديدگاه نهايي ملاصدرا از ميان موضعگيريهاي متفاوت وي، بدست آورد. در اين راستا، تعابير متنوع ملاصدرا دربارة علم حضرت حق به ماديات و توجيهاتي كه براي هر يك از آنها ارائه شده، بررسي شده است. در يك توجيه علت اين تفاوت و تنوع، تطور رأي ملاصدرا از علم اشراقي الهي به علم متعالي دانسته شده و در ديگري، تفكيك وعاء دهر و وعاء زمان. مقالة حاضر نشان ميدهد كه هر دو توجيه نارسا است و تنها راه‌حل قابل پذيرش براي تبيين ديدگاه نهايي صدرالمتألهين در علم به ماديات، نسبيت تقسيم موجود به مجرد و مادي است. اين راه‌حل، متناسب با دو رويكرد بنياديني است كه ملاصدرا نسبت به تلازم تشكيك در وجود و كمالات آن، و همچنين هويت عين‌الربطي ممكنات اتخاذ نموده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - از «حكمت» تا «كاركردگرايي»؛ تحليلي نو از ماهيت پارادايم فكري صدرالمتألهين
        حسن رهبر حميد  اسكندري
        تبيين ماهيت پارادايم فكري ملاصدرا، بعنوان نظام فلسفي جامع در جهان اسلام، همواره مورد بررسي پژوهشگران بوده است. تاكنون هشت ديدگاه در اينباره مطرح شده است؛ بعضي نظام فكري ملاصدرا را فلسفه، گروهي عرفان و عده‌يي كلام دانسته‌اند اما گفته‌ها و نوشته‌هاي او نافي اين ديدگا‌ههاس چکیده کامل
        تبيين ماهيت پارادايم فكري ملاصدرا، بعنوان نظام فلسفي جامع در جهان اسلام، همواره مورد بررسي پژوهشگران بوده است. تاكنون هشت ديدگاه در اينباره مطرح شده است؛ بعضي نظام فكري ملاصدرا را فلسفه، گروهي عرفان و عده‌يي كلام دانسته‌اند اما گفته‌ها و نوشته‌هاي او نافي اين ديدگا‌ههاست. او مايل است نظام انديشه‌يي خود را «حكمت» نام نهد كه عبارتست از علم به خدا و صفات و افعال او با روش توأمان برهاني و عرفاني. اما به اعتقاد نگارنده، حكمت هويتي مستقل از سه مشرب فكري فلسفه، كلام و عرفان ندارد و نميتوان آن را مكتبي مستقل لحاظ نمود. از اينرو، براي تبيين دقيق نظام فكري او بايد افزون بر بررسيهاي دروني و محتوايي، از منظر بيروني نيز به زيست‌جهان ملاصدرا نگريست. با در نظرگرفتن اين امر، ميتوان مكتب صدرالمتألهين را از منظر دروني، «كاركردگرايي وفاق‌بخش» ـ بمعناي تلاش براي كاربردي نمودن آن و وحدت ميان مشارب فكري سه‌گانه‌ـ دانست و از منظر بيروني، «زمان‌شناسانة مردم‌نگر»؛ يعني شرايط فكري، اجتماعي و سياسي عصر وي بايد در تبيين مباحث، مسائل و روش فكري او لحاظ شود. بر اين مبنا، نويسندگان معتقدند با لحاظ نمودن سه نكته ميتوان رويكردي بهينه به نظام فكري صدرايي داشت. اين سه نكته عبارتند از: تمايز حقايق عقل از حقايق ايمان، حذف آنچه با روش فلسفي ناسازگار يا ناهمسوست و تعيين محدوده و قلمرو عقل در برابر نقل و عرفان. در اين مقاله ضمن ارائة ديدگاه صدرالمتألهين دربارة نظام فكريش، تلاش شده با تبيين انديشة صدرايي از منظر محتوايي و شرايط بيروني، تحليلي نو دربارة نظام فكري ملاصدرا ارائه گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تربيت كل‌گرا بر اساس مباني حكمت متعاليه
        سوده یاوری طیبه ماهروزاده علی ستاری
        «تربيت كل‌گرا» يكي از رهيافتهاي تربيتي قرن بيستم‌ ‌در غرب است كه با كاستيهاي موجود در نظام تربيتي مدرن مقابله كرده ‌است. با اندكي توجه ميتوان شباهتهايي بين تعليم و تربيت ديني و اسلامي با اين روش تربيتي يافت؛ تا آنجا كه ميتوان گفت تربيت كل‌گرا شيوة رايج تربيت در نظام آمو چکیده کامل
        «تربيت كل‌گرا» يكي از رهيافتهاي تربيتي قرن بيستم‌ ‌در غرب است كه با كاستيهاي موجود در نظام تربيتي مدرن مقابله كرده ‌است. با اندكي توجه ميتوان شباهتهايي بين تعليم و تربيت ديني و اسلامي با اين روش تربيتي يافت؛ تا آنجا كه ميتوان گفت تربيت كل‌گرا شيوة رايج تربيت در نظام آموزش سنتي ما بوده ‌است. اين پژوهش به طرح برخي از اصول تربيتي در حكمت متعاليه ميپردازد كه ذيل مفهوم «كل‌گرايي» قرار ميگيرند. برخي از اصول مطرح شده عبارتند از: لزوم جمع ميان ماده و معنا، تربيت بدن بهمراه روان و كل‌گرايي اخلاقي و معرفتي. همچنين در ذيل كل‌گرايي معرفتي به جايگاه ويژة عقل در معرفت‌شناسي پرداخته شده و اصول تربيتي متناسب با عقلانيت استخراج گرديده است كه از جمله آنها محاسبه و لزوم آموزش تعقل به متربي است. در انتها برخي از روشهاي اجرايي متناسب با اصول ياد شده، آمده است. اين تحقيق از روش كيفي تحليل محتوا و استنتاج فلسفي بهره برده است. به اين ترتيب كه با مراجعه به كتابهاي صدرالمتألهين در حكمت متعاليه و برخي از شارحان وي، به استخراج اصول تربيتي متناسب و در راستاي كل‌گرايي پرداخته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بررسي نظرية تطابق عوالم و نقش آن در تبيين رابطة وجود علمي و عيني ممكنات در حكمت متعاليه
        سید احمد غفاری
        صدرالمتألهين همچون غالب فيلسوفان مسلمان، علم ذاتي الهي به ممكنات را علم پيشين دانسته و اين علم را از سنخ علم فعلي ميداند، ليكن فاعليت علم الهي در منظومة حكمت متعاليه، معناي متفاوتي نسبت به تفسير مشهورآن دارد. دريافت اين معناي متفاوت، رهين التفات به برداشت خاص ملاصدرا از چکیده کامل
        صدرالمتألهين همچون غالب فيلسوفان مسلمان، علم ذاتي الهي به ممكنات را علم پيشين دانسته و اين علم را از سنخ علم فعلي ميداند، ليكن فاعليت علم الهي در منظومة حكمت متعاليه، معناي متفاوتي نسبت به تفسير مشهورآن دارد. دريافت اين معناي متفاوت، رهين التفات به برداشت خاص ملاصدرا از نظرية تطابق عوالم است كه بجاي قائل بودن به «تطابق سنخي» ميان عوالم علمي و عيني، بر «تطابق عيني» آنها تأكيد ميكند. اين نوشتار با روش توصيفي‌‌ـ ‌تحليلي، درصدد عرضة تبييني دقيق از برداشت ملاصدرا دربارة نظرية تطابق عوالم است، و البته لازم بذكر است كه قواعد فلسفي متعددي همچون قاعدة «بسيط ‌الحقيقه كلّ‌ الاشياء» و «عينيت علم اجمالي و تفصيلي» در حكمت متعاليه، متأثر از آن هستند. آنچه دغدغة صدرالمتألهين را در جامعيت وجودي نسبت به وجودات خاصه شكل ميدهد، ترسيم اشتمال وجودي وجود جمعي بحقايقي است كه هركدام همچون گوهري جامع، تمام سكنات و تحولات وجود مادون را در خود جمع نموده است؛ در چنين شرايطي، علم به اين گوهر وجودي كه حقيقت وجود مادون محسوب ميشود، عين علم به جميع احوال و اوضاع وجود خاص است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - اسطورة هيولاي مشائي در چارچوب حكمت ‌متعاليه
        محمدرضا نورمحمدی
        تحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفته‌اند. اما برغم تأك چکیده کامل
        تحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفته‌اند. اما برغم تأكيد فيلسوفان مشائي بر اين آموزه، سهروردي وجود هيولاي مشائي را انكار كرد. در مورد صدرالمتألهين نيز گرچه خود در جايي بصراحت ابعاد و زواياي ديدگاهش دربارة هيولي را تشريح نكرده، اما با تتبع در آثار او و بويژه با توجه به مباني فلسفيش ميتوان استنباط كرد كه هيولاي مشائي در حكمت ‌متعاليه پذيرفتني نيست؛ تا آنجا كه برخي فيلسوفان معاصر حتي مدعاي هيولاي مشائي را در چارچوب حكمت متعاليه خودمتناقض دانسته‌اند. در عين حال، واژگان هيولي و ماده همچنان در آثار صدرالمتألهين پركاربردند، چراكه فارغ از مواردي كه او درصدد شرح آراء گذشتگان است، خود او نيز به نوعي هيولي باور دارد كه بايد آن را «هيولاي تحليلي» ناميد. هيولاي تحليلي يك معقول ثاني فلسفي است كه از تحليل حركت جوهري انتزاع ميشود. اين هيولي با صورت، تركيب اتحادي دارد و بر اساس آن ميتوان موجودات را به ثابت و سيال تقسيم كرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - حركت جوهري نفس و پيامدهاي آن در نفس‌شناسي صدرايي
        روح‌الله  سوری حامد کمیجانی
        نفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را با چکیده کامل
        نفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را بازخواني كرده است. بر اين مبنا، قواي نفس مراتبي از حقيقت ممتد نفسند كه در پي يكديگر شكوفا ميشوند. همچنين مرگ طبيعي نتيجة اشتداد وجودي نفس و برداشتن علاقه او از بدن عنصري است. نفس در مراحلي از اين سيلان وجودي به تجرد دست مي‌يابد و بنابرين بقايش پس از مرگ ضروري ميشود. از آنجا كه اشتداد و در نتيجه دستيابي به تجرد، ذاتي نفس است، تناسخ و بازگشت دوباره او به بدنِ عنصري نارواست. از اينرو نفس پس از مرگ، با بدن مثالي‌يي كه بر پاية ملكات اخلاقيش انشاء ميكند، زندگي برزخي خود را آغاز كرده و صورت طبيعي‌يي كه در مادة بدن عنصري انشاء ميكند، راه تكامل برزخي را براي او باز ميگذارد. يكي از مهمترين پيامدهاي حركت جوهري نفس، راهيابي آن به عوالم ربوبي و فناي در توحيد افعالي، صفاتي و ذاتي است. جالب آنكه بر پاية حركت جوهري، اين دستاورد مهم حتي هنگام تعلق نفس به بدن عنصري نيز رواست و الزاماً محدود به رخداد مرگ طبيعي نيست. پرونده مقاله